فلسفه و رسانه

کنش ارتباطی و رسانه

فلسفه و رسانه/یادداشت

در یادداشت پیشین درباره سپهر همگانی هابرماس و نقش کانونی رسانه نوشتم.
آریا یونسی

آریا یونسی

رسانه نگار/ پژوهشگر و دانشجوی دکترای فلسفه/ یادداشت نویس: ایبنا، امتیاز، منهای فوتبال/ دبیرداخلی نشریات تخصصی اسفار و پژوهشهای مابعدالطبیعی/ نویسنده کتابهای فخر رازی، ماخذشناسی آثار علامه طباطبایی

در این یادداشت می خواهم منطق درونی این سپهر را بیان کنم. در واقع در سپهر همگانی که موضوعات اجتماعی و بین الاذهانی مورد بحث قرار می گیرد در نهایت به تصمیمات اجتماعی و گروهی منتهی می شود؛ اما ماهیت این تصمیم گیری را نکاویده ایم. بسیاری چیزها ممکن است که موثر باشند: پول و مسائل زیربنایی اقتصادی، قدرت و تحکم، عواطف یا چنانکه هابرماس می گوید توافق جمعی. کنش ارتباطی در واقع نوعی توافق منطقی و عقلی است؛ توافقی که بر اساس استدلال شکل گرفته است. هابرماس معتقد است که تصمیمات جمعی را کنش ارتباطی شکل می دهد: کنش هایی که از طریق بحث و گفتگوی بین افراد در نهایت به یک توافق جمعی می رسد و مبنای عمل قرار می گیرد. اما اینجا یک نکته مهم وجود دارد: عقلانیت چیزی فردی نیست بلکه چیزی است که میان مردم از طریق گفتگو شکل می گیرد. همین عقلانیت که به صورت اجتماعی به دست آمده است مبنای عمل قرار می گیرد.
نظریه کنش ارتباطی هابرماس دو وجه دارد: یک وجه وصفی که می گوید آنچه که تصمیم جمعی و عقلانیت را می سازد توافق منطقی و استدلالی است؛ و یک وجه هنجاری، که مبتنی بر وجه وصفی مذکور سعی می کند شرایط آرمانی گفتگو را برای رسیدن به تصمیم اجتماعی عقلانی هموارتر کند. در بخش وجه هنجاری آن رسانه نقش زیادی بازی می کند.
برای اینکه شرایط آرمانی برای کنش ارتباطی شکل بگیرد وجود شرایطی از پیش موجود نیاز است و کنشگران نیز باید چند اصل را رعایت کنند. شرایط مورد نیاز این است که: ۱. همه بتوانند آزادنه اظهار نظر کنند؛ ۲. کسی از گفتگو و کنش حذف نشود به هیچ دلیلی؛ ۳. همه به یک اندازه فرصت و موقعیت گفتگو و استدلال داشته باشند. با وجود این شرایط کنشگران باید سه اصل را رعایت کنند تا گفتگو کنش ارتباطی باشد؛ یعنی هرکس که سخنی می گوید باید سه اصل را در نظر بگیرد: ۱. حقیقت، این که گزاره بیان شده درباره واقعیت حقیقی باشد؛ ۲. درستی، اینکه هر گزاره که بیان می شود از نظر اخلاقی یا اجتماعی درست باشد؛ ۳. صداقت، اینکه فرد در بیان گزاره صداقت داشته باشد و مکنون قلبی باشد. با وجود شرایط و التزام به اصول شرایط آرمانی کنش ارتباطی شکل می گیرد.
رسانه می تواند با ساختن شرایط و تدوین اصول مورد نیاز این موقعیت آرمانی را خلق کند: به همه اجازه ابراز نظر بدهد، کسی را از قلم نندازد و به همه به یک اندازه فرصت بدهد. همچنین، سخنگویان را ملزم کند که به حقیقت، درستی و صداقت پایبند باشند. در مورد شرایط مورد نیاز تحقق آن در رسانه های اجتماعی برخط بیش از رسانه های جمعی امکان تحقق دارد. رسانه های اجتماعی، برعکس رسانه های گروهی، به همه تقریبا به یک اندازه فرصت گفتن می دهند. اما در مورد سه اصلی که سخنگویان باید رعایت کنند خود رسانه نمی تواند اثر زیادی داشته باشد بلکه کابران رسانه های اجتماعی باید آن را رعایت کنند.
در یادداشت های آینده باید ضمن تفصیل این سیر با نگاهی انتقادی این نظریات را بسنجیم و پیوندی میان آنها و مباحث گذشته برقرار کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا