قدرت پنهان روزنامهنگاری و رسانه
حقیقت امر این است که مسئول و مدیر ارشد و سیاستمدار و وزیر و وکیل نیز، یک آدم است، با نیازهای رسانهای. او البته به اطلاعاتی دسترسی دارد؛ حتی اطلاعاتی که چه بسا رسانهها دسترسی نداشته باشند. اما نکته اینجاست که نمیداند با این اطلاعات چه کار کند. درست مثل مدیرانی که انبوهی از دادهها را دارند، اما نمیدانند به چه کارشان میآید. در نتیجه دانش و مهارتی به نام «تحلیل داده» ایجاد شده است که اساسا به این مدیران یا هر کس دیگری، توضیح میدهد که این دادهها به چه معنایی است و چه مفهومی دارد و چه نتیجهای از آنها میشود گرفت و چطور باید طبق آن تصمیمگیری کرد.
در روزنامهنگاری نیز با چنین رویهای روبهرو هستیم؛ یعنی که روزنامهنگاران تخصصی و حرفهای، عملا میتوانند به مسئولان بگویند که این اطلاعات، به چه مفهومی است و چه اتفاقی دارد میافتد و چطور باید با آنها کنند.
این، به نوعی میتواند قدرت پنهان روزنامهنگاری هم باشد؛ اینکه با گزارشها و خبرها و تحلیلهای خودتان، میتوانید بر روند تصمیمسازی مسئولان و سیاسیون اثر بگذارید. فکر میکنید چرا اصحاب قدرت دست از سر رسانهها بر نمیدارند؟ دقیقا به دلیل چینن قدرتی.
دنبال مثال هستید؟ در همین جنگ دوازده روزه اسرائیل علیه ایران، نیویورک تایمز نکته بسیار عجیبی را افشا کرد: ترامپ قصد حمله به سایتهای هستهای ایران را نداشت. اما وقتی گزارشهای حرفهای فاکسنیوز را درباره موفقیت حملات اسرائیل به ایران دید، نظر و به واقع «تصمیم»اش عوض شد. جالب نیست؟
برداشت من این است که این قدرت پنهان رسانه، نادیده انگاشته شده است و ما تصور میکنیم که صرفا داریم برای مردم تولید پیام و محتوا میکنیم. در حالی که باید به یاد داشته باشیم که رسانه، حتی قدرت تصمیمسازی و تغییر تصمیم مسئولان و سیاسیون و مدیران ارشد را دارد. وقتی شما به چنین قدرتی آگاه باشید، با جدیت بیشتری به ژورنالیسم خواهید پرداخت…