سفر به دیگر سو

نکته‌های پیتر دراکر برای موفقیت مدیران رسانه‌ای

دوست دارم دوباره درباره موفقیت اقتصادی و مدیریتی در رسانه صحبت کنم؛ چیزی که بزرگترین مشکل ما قلمداد می‌شود. خیلی‌ها معتقدند که رسانه، در ایران امروز، نه می‌تواند موفق بشود و نه آورده مالی داشته باشد. اما چرا؟ لابد برای خودشان دلایلی دارند.
عیسی محمدی

عیسی محمدی

رسانه نگار/شاعر/ کارشناس تولید محتوا، مدیر رسانه و مشاور/علاقمند به توسعه فردی و برندینگ

اما آیا یک رسانه واقعا نمی‌تواند موفقیت ایجاد کند و ثبات مالی داشته باشد؟
در جستجوهایی که داشتم، به نقل قول‌هایی از پیتر دراکر، از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان علم مدیریت رسیدم. به نظرم رسید بخشی از آن‌ها بسیار می‌توانند برای موفقیت در علم مدیریت رسانه از حیث محتوایی و اقتصادی و … مناسب باشند. برخی را انتخاب کرده‌ام و شرح مختصری هم داده‌ام؛ شاید به کار بیاید.

۱. «مشکل در زندگی من و زندگی دیگران، نبود دانش در مورد آنچه باید انجام داد نیست، بلکه نبود عمل کردن به آن است.»
پ.ن: به واقع بیشتر ما اصول کار رسانه‌ای و حتی اصول موفقیت اقتصادی‌اش را هم می‌دانیم، اما عملی در میان نیست؛ به خاطر همین نتیجه ای هم در میان نیست.
۲. «بهره‌وری کار، مسئولیت کارگر نیست بلکه مسئولیت مدیر است.»
پ.ن: این که دیگر نیاز به شرح ندارد؛ مدیران بی‌زحمت بار بهره‌وری را روی دوش کارگران رسانه نیندازند.
۳. «هیچ سازمانی نمی‌تواند زنده بماند اگر برای مدیریت به نابغه‌ها یا سوپرمن‌ها نیاز داشته باشد. باید به گونه‌ای سازماندهی شود که تحت رهبری افراد متوسط انسانی بتواند پیش برود.»
پ.ن: به واقع سازماندهی شما باید به گونه‌ای باشد که حتی با افراد متوسط نیز، به نتایج عالی برسید؛ نه این‌که مدام دنبال ستاره‌ها باشید.
۴. «ما اکنون قبول داریم که یادگیری یک فرآیند مادام‌العمر برای همگام شدن با تغییر است. و فوری‌ترین وظیفه، آموزش افراد برای یادگیری است.»
پ.ن: متأسفانه بیشتر روزنامه‌نگاران، مدت‌هاست نه کتابی خوانده‌اند و نه دوره ای دیده‌اند؛ و بیشتر از آن‌ها، مدیران رسانه‌ها.
۵. «بررسی نتایج یک تصمیم در برابر انتظارات، به مدیران نشان می‌دهد که نقاط قوت‌شان چیست، کجا نیاز به بهبود دارند، و کجا دانش یا اطلاعات کمبود دارند.»
پ.ن: در رسانه‌های ایرانی، متأسفانه غالبا تصمیم‌ها بدون ارزیابی نتایج اجرایی می‌شوند و کسی نمی‌داند دقیقا چه اتفاقی افتاده یا دارد می‌افتد.
۶. «هدف کسب‌وکار، خلق مشتری است.»
پ.ن: مشتری شما مخاطب و خواننده شما و دنبال کننده رسانه شماست. دماسنج موفقیت شما هم میزان مشتری‌های شماست. واضح‌تر از این؟
۷. «هیچ چیز بی‌فایده‌تری از انجام کارآمد چیزی وجود ندارد که اصلاً نباید انجام شود.»
پ.ن: اولویت‌های رسانه شما چیست؟ همه تمرکز را روی آن‌ها بگذارید. گاهی به عنوان یک روزنامه‌نگار، ۹۵ درصد حضور شما در شبکه‌های مجازی نیز، حتی اگر به شکل کارآمد انجام شود، انجام یک کار غیرضروری و در نتیجه سراسر بی‌فایده است.
۸. «مدیریت بر اساس هدف کار می‌کند – اگر اهداف را بدانید. نود درصد مواقع نمی‌دانید.»
پ.ن: هدف‌تان به عنوان یک مدیر رسانه؟ به عنوان یک روزنامه‌نگار؟ اصلا می‌دانید؟ چرا نمی‌دانید؟ چرا تعیین نمی‌کنید؟
۹. «آنچه اندازه‌گیری می‌شود، بهبود می‌یابد.»
پ.ن: هدف‌تان از رسانه چیست؟ چطور باید اندازه‌گیری‌اش کنید؟ چطور رسیدن و نرسیدن و کم و زیاد شدنش را باید اندازه بیگرید؟ اگر چنین چیزی برای اندازه گیری ندارید، یعنی نتیجه‌ای هم در کار نیست.
۱۰. «جلسات نشانه سازمان بد است. هرچه جلسات کمتر، بهتر.»
پ.ن: بدون شرح!
۱۱. «آنچه باید انجام دهید و نحوه انجام آن فوق‌العاده ساده است. اینکه آیا مایل به انجام آن هستید، موضوع دیگری است.»
پ.ن: باز هم بدون شرح و قبلا هم کمی شرح داده شده البته!
۱۲. «کسب‌وکار فقط دو عملکرد دارد — بازاریابی و نوآوری.»
پ.ن: مدیران رسانه باید این فقره را با آب طلا بنویسند و جلوی چشم داشته باشند.
۱۳. «مدیران بر عمل تمرکز دارند؛ فیلسوف نیستند و نباید باشند.»
پ.ن: مدیر رسانه باید نتیجه تولید کند، وگرنه خود روزنامه‌نگاران باسوادترند و مطالعه دارند و نیاز به فلسفه‌بافی ندارند.
۱۴. «دو نوع افراد در جامعه کسب‌وکار وجود دارد: کسانی که نتایج تولید می‌کنند و کسانی که دلایل عدم موفقیت‌شان را می‌دهند.»
پ.ن: دور و برتان آدم‌هایی را دیده اید که کارشان فقط ارائه دلایل نتوانستن است؟ البته در میان سیاسیون که زیادند، در عالم رسانه نیز. بیشتر تولیدکننده نتایج باشید، تا بهانه‌ها.
۱۵. «نمی‌توانید فاجعه بزرگی را جلوگیری کنید، اما می‌توانید سازمانی بسازید که آماده نبرد باشد، جایی که افراد به یکدیگر اعتماد دارند. در آموزش نظامی، اولین قانون، ایجاد اعتماد سربازان به افسران‌شان است – زیرا بدون اعتماد، نمی‌جنگند.»
پ.ن: آیا نیروهای شما به شما اعتماد دارند؟ یادتان باشد دستی که شکسته کار خواهد رفت، اما دلی که شکسته و ناامید است، خیر.

۱۶. «به عنوان مدیر، برای ناراحت بودن حقوق می‌گیرید. اگر راحت هستید، نشانه قطعی است که کارها را اشتباه انجام می‌دهید.»
پ.ن: بدون شرح و البته واقعا جالب!
۱۷. «فقط دو سؤال برای دستیابی به موفقیت در کسب‌وکار وجود دارد: اول، «در چه کسب‌وکاری هستم؟» دوم، «کسب‌وکار چطور است؟»»
پ.ن: متأسفانه بیشترمدیران رسانه اصلا به این دو سئوال فکر نمی‌کنند؛ وقتی شما فرایند کسب و کارتان را بشناسید، به راحتی می‌توانید درجهت رشد، دستکاری‌اش کنید.
۱۸. «افراد مؤثر، مشکل‌محور نیستند؛ فرصت‌محور هستند. آن‌ها فرصت‌ها را تغذیه می‌کنند و مشکلات را گرسنه نگه می‌دارند. آن‌ها پیشگیرانه فکر می‌کنند.»
پ.ن: آیا ایجاد رسانه در ایران یک مشکل است؟ چطور می‌توانید از آن فرصت بسازید؟
۱۹. «ما در عصر فرصت بی‌سابقه زندگی می‌کنیم: اگر جاه‌طلبی و هوش داشته باشید، می‌توانید به بالای حرفه انتخابی‌تان برسید، صرف‌نظر از جایی که شروع کرده‌اید.»
پ.ن: اگر دوست دارید بهانه بیاورید که این‌ها متعلق به یک جامعه و سیستم رقابتی‌تر و نسبتا متعادل‌تر است، که بحثی نیست.
۲۰. «فیل‌ها در سازگاری مشکل دارند. سوسک‌ها از همه چیز بیشتر زنده می‌مانند.»
پ.ن: مثالی از این که باید انعطاف داشته باشید. به عنوان یک رسانه، انعطاف داشتن در برابر مشکلات، بزرگترین دارایی شماست.
۲۱. «سود هدف کسب‌وکار نیست، بلکه آزمون اعتبار آن است.»
پ.ن: و البته بخش اعظمی از مدیران رسانه و رسانه‌های ما در این آمون اعتبار، رد می‌شوند؛ چرا که نمی‌توانند سودی بسازند و فقط در کار کردن با پولی که از دولت و حاکمیت و … می‌رسد، هنر دارند.
۲۲. «بازاریابی و نوآوری نتایج تولید می‌کنند؛ بقیه هزینه‌ها هستند.»
پ.ن: این‌ها اولویت‌های اصلی شما به عنوان مدیر رسانه هستند؛ بقیه کارها را به بقیه نیروها بسپارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا