فلسفه و رسانه

استقلال و وابستگی میدان رسانه

یکی از کارهای نظری که می توان درباره رسانه کرد تعیین حدود آزادی و وابستگی های آن است. در این زمینه می توان از اندیشه های پییر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی معاصر، کمک گرفت. بوردیو نه تنها تحت تاثیر بسیاری از افکار فلسفی بوده است بلکه همیشه در آثارش نگاه های فلسفی داشته است.
آریا یونسی

آریا یونسی

رسانه نگار/ پژوهشگر و دانشجوی دکترای فلسفه/ یادداشت نویس: ایبنا، امتیاز، منهای فوتبال/ دبیرداخلی نشریات تخصصی اسفار و پژوهشهای مابعدالطبیعی/ نویسنده کتابهای فخر رازی، ماخذشناسی آثار علامه طباطبایی

در اینجا ما نیازی به استفاده از همه اصطلاحات وی نداریم کافی است چند اصطلاح را روشن کنیم. بوردیو هر حوزه ای را که تا حدی استقلال، مجموعه ای از ارزش ها و منطق درونی داشته باشد «میدان» می خواند؛ این استقلال لازم نیست مطلق باشد زیرا هیچ میدان کاملا مستقلی وجود ندارد بلکه نیروهای بیرونی بر هر میدانی تا اندازه ای موثر است. رسانه یک میدان است که برای خود اندازه ای استقلال دارد و بر اساس مجموعه ای از ارزش ها و منطق درونی کار می کند؛ ارزش هایی مانند اصول حرفه ای، عینیت، پایبندی به حقیقت و از این قبیل. منطق رسانه این است که اطلاع رسانی کند و واقعیت را بگوید، چیزی از این قبیل. اما این استقلال مطلق نیست زیرا نیازهای بیرونی الزامات دیگری را بر آن تحمیل می کنند.

رسانه تنها نقش بیان حقیقت و اطلاع رسانی ندارد بلکه یک صنعت است که گرداندن آن نیاز به تامین مالی دارد. گاهی قدرت و تاثیرگذاری رسانه سبب می شود که از تبلیغات و یارانه های دولتی بتواند منابع مالی خود را تامین کند و استقلال خود را حفظ کند. اما اینجا یک تضاد پنهان است: اگر رسانه بخواهد فاخر و عمیق و تحلیلی باشد، و به اصطلاح زرد نباشد، مخاطبان کمی خواهد داشت که معنای آن این است که توان بازاریابی تبلیغاتی کمی خواهد داشت؛ رسانه های حرفه ای و چارچوب مند اغلب یا از بین می روند یا ناچارند با گنجاندن برخی جذابیت های زودگذر عامه پسند مخاطبان خود را بیشتر کند. در این حالت از هدف اولیه خود دور شده است و به سمتی رفته است که از آن احتراز می کردند. استقلال و وابستگی رسانه تا جایی که به بازار خصوصی مربوط است در موازنه بین دو طرف این تضاد است.

از طرف دیگر، یکی دیگر از منابع مالی رسانه ها برای حفظ استقلال خود یارانه های مستقیم و غیرمستقیم دولتی هستند؛ یارانه مستقیم کمک های مالی دولت ها به رسانه ها است و یارانه های غیرمستقیم مانند تبلیغات دولتی که به رسانه داده می شود. کمک های دولتی می تواند استقلال رسانه را در مقابل بازار خصوصی حفظ کند اما دولت ها نیز خود برخی ملاحظات را بر رسانه تحمیل می کنند. اینجا باز هم یک تضاد وجود دارد: رسانه برای آنکه مخاطب داشته باشد باید انتقادی باشد خصوصا در برابر قدرت ها؛ اگر انتقادی نباشد و مخاطب نداشته باشد دادن تبلیغات به آن کاری بیهوده است. موفقیت تبلیغات در دیده شدن بیشتر است. اما قدرت ها خصوصا قدرت دولتی تاب انتقاد را تا جایی دارد بیشتر از آن دیگر در اولین اقدام منابع مالی رسانه را قطع می کند. از این رو رسانه در تضادی گیر می کند که اگر کم انتقادی باشد مخاطب نخواهد داشت و نمی تواند یارانه های چندانی بگیرد، و اگر زیاد انتقادی باشد خود دولت باز هم این کمک ها را قطع می کند. حفظ استقلال رسانه در موازنه بین طرفین این تضاد است.

میدان رسانه حوزه پر پیچ و خم و پیچیده ای است که نیروهای درونی و بیرونی زیادی در آن در جریان است؛ گاهی رسانه حتی اگر بخواهد یک خط مشی داشته باشد نیروهای بیرونی مانع پیروی از این خط مشی می شوند و استقلال آن را محدود می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا