سفر به دیگر سو

دو کلام حرف حساب درباره اقتصاد رسانه

اخیرا از یکی از اصحاب رسانه، توئیتی دیدم بدین شرح که، اگر در حال حاضر شخصی مدیریت رسانه‌ای را عهده‌دار شود، یا شارلاتان است، یا خیلی مخلص. منظورش چه بود؟ که با این وضعی که رسانه‌های ما دچارش هستند و دخل و خرج‌شان نمی‌خواند، قبول کردن این مسئولیت، صرفا در یکی از این دو تقسیم‌بندی قرار می‌گیرد. اما آیا چنین ادعایی درست است؟
عیسی محمدی

عیسی محمدی

رسانه نگار/شاعر/ کارشناس تولید محتوا، مدیر رسانه و مشاور/علاقمند به توسعه فردی و برندینگ

وقتی که لیست پولداران و ثروت‌سازان بزرگ دنیا را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که مربوط به شغل‌ها و حوزه‌هایی خاص هستند. جالب این‌که یکی از ۱۰ حوزه همیشه پولسازی که بخشی از پولداران کلاس‌جهانی را در خودش پرورش داده و دارد، حوزه رسانه و سرگرمی است. پس این را باید به عنوان یک واقعیت بپذیریم؛ حوزه رسانه و سرگرمی در جهان پولساز است. اما چرا در ایران چنین نیست؟
به واقع در پی‌نوشت این توئیت، باید نکته سومی را هم گنجاند: شاید که مدیران رسانه ما، راهکارها را نمی‌دانند و نمی‌شناسند. اساسا مدیر رسانه، چه مراحلی را طی می‌کند تا به این جایگاه برسد؟ چه آموزش‌هایی را می بیند؟ اساسا آموزش‌های اقتصادی و بیزینسی هم می‌بینند؟ آیا اساسا تجربه موفق بیزینسی داشته‌اند؟
این در حالی است که اساسا شکل‌گیری مطبوعات، از مجرای سرمایه‌گذاران و سرمایه‌داری بوده و نوعی سرمایه‌گذاری منتج به سود تلقی می‌شده است. پس چطور ما نمی‌توانیم به چنین رویکردی برسیم؟
حقیقت امر این است که نتیجه کار یک رسانه مستقل و حرفه‌ای، باید موفقیت مالی و بعد از آن، موفقیت رسانه‌ای و محتوایی باشد؛ چرا که بدون موفقیت اقتصادی و مالی، ثباتی وجود نخواهد داشت و بدون ثبات، عالی‌ترین محتواها هم راه به جایی نخواهند برد…
پس بیایید همیشه، از دیدگاهی دیگر هم به ماجرا نگاه کنیم: مشکل ما هستیم، یا راهکارهای ما یا تجربه‌های ما؟ آیا برای تغییر نتیجه، نمی‌توانیم اقدام به تغییر رفتارهای‌مان کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا