سفر به دیگر سو

گریز از گزارش‌های صداوسیمایی

رضا امیرخانی در سفرنامه خواندنی داستان سیستان خود، نکته جالبی را مطرح می‌کند؛ گزارش‌های صداوسیمایی.
عیسی محمدی

عیسی محمدی

رسانه نگار/شاعر/ کارشناس تولید محتوا، مدیر رسانه و مشاور/علاقمند به توسعه فردی و برندینگ

آن موقع‌ها صداوسیما گزارش‌های رسمی با رویکرد مستقیم‌گویی نصیحت‌وارانه و مثبت‌محور را منتشر کرد که البته به نظر می‌رسد هنوز هم در این رویه تغییر چندانی احساس نشده باشد. نویسنده در داستان سیستان، اشاره می‌کند که قصد دارد از این رویه گزارش‌دهی رسمی صداوسیمایی دوری کند و به حاشیه‌هایی بپردازد که گاه از متن هم مهمتر و پررنگ‌تر هستند.
همه بحث من درباره ترکیب گزارش‌ها و مطالب صداوسیمایی است. اما این دست مطالب چه مطالبی هستند؟ مطالبی که رسمی‌اند، تک‌صدایی هستند، غالبا از سوی روابط عمومی‌ها ارسال شده یا دست‌کم مورد علاقه روابط عمومی‌ها هستند، یک خیرخواهی ظاهری در آن ها به چشم می‌خورد که البته با باطن غیرپیام و ضدرسانه آن‌ها در تضاد است. مطالب صداوسیمایی در حقیقت، عاری از خلاقیت و جذابیت هستند و همه چیز را می‌خواهند فدای اصل «پر کردن» آنتن یا صفحه روزنامه و سایت کنند.
البته نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد، انگار که مدلی از رودربایستی‌هاست که به چشم می‌خورد. مثلا مقام عالی‌رتبه صحبت کرده است، حتما باید در این مورد مطلبی کار شود. یا فلان مناسبت آمده، حتما باید حرکتی بزنیم. انگار که همه مردم و همه دنیا منتظرند تا این حرکت زده شود!
اما مطالب غیر صداوسیمایی چه هستند؟ مارکز، نویسنده شهیر، که در برهه‌ای از زندگی‌اش خبرنگار بوده، در اسپانیا دوره‌های روزنامه‌نگاری برگزار می‌کرد. در آن‌جا به حاضران می‌گفت که هر کسی سوژه‌ای تهیه کرده و برای جلسه بعد گزارش ان را بیاورد. جالب این که وقتی شاگردانش که خود روزنامه‌نگار بودند، گزارش‌ها را می‌آوردند، شروع به سئوال و جواب‌های جزئی می‌کرد. در دل این سئوال و جواب‌ها، مشخص می‌شد که نکته‌های بسیار مهیج و مهم و جذابی وجود داشته در دل این گزارش‌ها، که به دلیل نگاه رسمی روزنامه‌نگاران از دست رفته است؛ حالا یا نگاه رسمی یا خودسانسوری یا عدم پرورش نگرش ژورنالیستی و … .
یک رسانه، این‌چنین زنده می‌ماند و به زندگی خود ادامه می‌دهد: تمرکز روی نکته‌هایی در دل گزارش‌ها وجود دارد، ولی دیگران به واسطه نگاه رسمی و نگاه صداوسیمایی و نگاه غیر پرورش یافته، از ان دوری می‌کنند. این چنین می‌شود که ما رسانه‌هایی داریم که عملا شبیه جاده‌های کویری می‌شوند: طولانی، خسته‌کننده، بدون هیچ چشم‌انداز دیوانه‌کننده‌ای، خواب‌آور، بدون هیچ پیچ و گردنه‌ای حتی که این رخوت را به هم بزند و … . همان‌طور که کسی حوصله دل سپردن به چنین جاده و سفری را ندارد، هیچ مخاطبی هم دنبال چنین رسانه‌ای با چنین مشخصاتی نخواهد رفت…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا