تیترنماسفر به دیگر سو

چرا اساسا باید روزنامه چاپ کنیم؟

در یکی از کانال‌های مرتبط با روزنامه‌نگاری، مصاحبه مدیرمسئول یکی از روزنامه‌های مملکت با یک تلویزیون اینترنتی منتشر شده بود.
عیسی محمدی

عیسی محمدی

رسانه نگار/شاعر/ کارشناس تولید محتوا، مدیر رسانه و مشاور/علاقمند به توسعه فردی و برندینگ

مدیرمسئول از دولت انتظار داشت که در این شرایط، باید کمک کند و با این قیمت کاغذ و مشکلات اقتصادی نمی‌شود روزنامه چاپ کرد و اهمیت مطبوعات کاغذی در حفظ تاریخ باقی است و البته، دولت «باید» تصمیم جدی بگیرد.
همیشه این جور مواقع، با خودم می‌گویم تو اگر جای آن شخص بودی، چه کار می‌کردی و آیا شایسته است که در این جور مواقع مدیران رسانه را نقد و کنایه‌باران کرد و …؟ شاید این اتفاق روزی برای خود ما هم بیفتد. اما جدا از این‌که آیا یکی چون من یا هر کسی دیگری می‌تواند یک رسانه را مدیریت و به مرحله خودکفایی مالی برساند، قطعا قبل از هر چیزی، این پرسش‌ها را با خودم مطرح می‌کردم تا تکلیفم با خودم روشن شود:
۱. چرا این روزنامه اساسا باید منتشر شود؟
۲. چه کسانی اساسا این روزنامه را حاضرند بخرند و برای‌شان از حیث اقتصادی، مطلوبیت دارد که چنین خریدی در چنین وضعیت اقتصادی دشاته باشند؟
۳. در کدام مناطق تهران و کجاهای مملکت اساسا روزنامه من بیشتر فروش می‌رود و تحلیل آن چیست؟
۴. اساسا به چه شیوه‌ای، باید روزنامه‌ام را توزیع و به دست مخاطب برسانم؟
۵. آیا باید حتما روزنامه منتشر شود یا می‌توانم از طریق اطلاع‌رسانی دیجیتال و اینترنتی هم کارم را دنبال کنم؟
۶. مزیت روزنامه من نسبت به روزنامه‌های دیگر، سایت‌های دیگر، کانال‌های دیگر و رسانه‌های غیرمکتوب دیگر چیست؟
۷. اصلا چند نفر روزنامه مرا می‌شناسند و وضعیت برند روزنامه من چگونه است؟
۸. منابع مالی یک روزنامه از کجا تأمین می‌شود یا باید تأمین بشود؟
۹. آیا به این منابع مالی می‌توانم تنوع و ماندگاری ببخشم؟
۱۰. چطور یک انسان‌رسانه یا بلاگر یا اینفلوئنسر می‌تواند از طریق یک درگاه و سایت و پیج و … به درآمد میلیاردی برسد ولی رسانه من نمی‌تواند؟ چه درسرهایی از این مقایسه می‌توانم بگیرم؟
۱۱. نیروها و منابع انسانی من در چه سطحی از تخصص قرار دارند؟ آیا مخاطب به این حد از تخصص و کاربلدی این نیروها نیاز دارد و به آن احترام می‌گذارد؟
۱۲. با چه کسانی می‌توانم به اشتراک کاری بپردازم بدون این‌که استقلال کاری‌ام خدشه‌دار شود؟
۱۳. آیا طبق ان رویکرد بازاریابی، جامعه هدفی یا شرکتی یا جایی هست که بخواهم برایش روزنامه‌ یا رسانه تولید کنم یا این‌که به طور سنتی، باید اول روزنامه منتشر کنم و بعد دنبال مشتری و مخاطب باشم؟
۱۴. اساسا آیا در ایران مردم اهل مطالعه هستند که حالا بخواهند روزنامه هم بخوانند؟
۱۵. در کشورهای دیگر، مثلا ژاپن، روزنامه‌هایی که در این تیراژ منتشر می‌شوند چطور به حیات اقتصادی‌شان تداوم و ماندگاری می‌بخشند؟
۱۶. اساسا من از اقتصاد رسانه و اقتصاد روزنامه و اقتصاد توجه و … چه می‌دانم؟
۱۷. آیا من به هر مأموریت دیگری غیر از خودکفایی مالی روزنامه و حسن برند آن دارم نه می‌گویم؟
۱۸. اساسا چرا یک سوپرمارکت و فست‌فود بزرگ باید تراکنش مالی بالایی در ماه داشته باشد ولی من نتوانم چنین رویکردی در کارم داشته باشم؟
۱۹. اساسا هزینه‌ای را که قرار است در این کار صرف کنم، چرا صرف یک کار سودآور قطعی دیگر نکنم؟
۲۰. چرا….
۲۱. چرا…
۲۲. چرا…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا