یکی دیگر از تبعات سرعت ظهور حادثه و واقعه است. هرچقدر سرعت بیشتر باشد حوادث و اتفاقات در مقیاس بزرگ تر رخ می دهند؛ چنانکه هر قدر سرعت خودرو بیشتر باشد در صورت حادثه احتمال مرگ بیشتر است، هر قدر سرعت قطار و هواپیما بیشتر باشد تلفات حوادث آنها بیشتر خواهد شد. از این رو، ویریلیو مفهوم «حادثه همگانی» را مطرح می کند، حادثه ای که عمومیت پیدا کرده است. به همین گونه، سرعت ارتباطات هر چه بیشتر باشد شکست ها و حوادث آن بیشتر می شود. سرعت زیاد در ارتباطات و رسانه اطلاعات نادرست یا گمراه کننده می سازد، چیزی که اکنون ما به وضوح می بینیم. اطلاعات نادرست شکست رسانه است، مانند انحراف خودرو از مسیر خود یا برخورد به مانع و تصادف، خبر نادرست یا گمراه کننده از مسیر واقعیت منحرف شده است یا به مانعی برای فهم برخورده است. در واقع، اطلاعات نادرست یا گمراه کننده نتایج طبیعی فرهنگ همزمانی و محصول سرعت سرسام آور رسانه ها و فناوری های ارتباطات است.
در چنین وضعیتی معناسازی مختل می شود زیرا نه زمان کافی برای آن هست و نه مواد لازم. اطلاعات نادرست و گمراه کننده خودشان مخرب معنا هستند چون هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند و حتی واقعیت را مخدوش می کنند. همه این منظومه چیزی را می سازند که ویریلیو به آن «بحران همگانی» می گوید: وضعیتی که پر از بحران است چراکه سرعت زیاد مداوم و به صورت گسترده آن را تولید و بازتولید می کند.
در یادداشت گذشته درباره اندیشه های پاول ویریلیو درباره سرعت و تاثیر آن بر معنا نوشتم؛ اینکه در زمان ما سرعت بالا در انتقالات، ارتباطات و هر چیزی که می تواند سرعت داشته باشد باعث شده است که تجربه انسانی دگرگونی بنیادین پیدا کند. زمان و مکان فشرده شده اند. فرهنگ همزمانی سبب شده است که ما وقتی برای تامل و تفکر درباره رویدادها نداشته باشیم. اما معنا از جهتی حاصل تامل و تفکر درباره گذشته یک چیز و تبعات آینده آن است. این گونه ما زمان معناسازی نداریم. اما موضوع در همین جا ختم نمی شود، بلکه تبعات زیادی دارد.