شما به عنوان محقق و نویسنده در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی فعالیت دارید. چه چیزی در ابتدا شما را به این حوزه جذب کرد و چگونه مسیر تحصیلی و حرفهایتان را در این جهت شکل دادید؟
چیزی که برای من جذاب بود داستان شکلگیری نظامهای فکری، مواجهات نظری و جدالهای تئوریک بود که با خواندن صفحه اندیشه روزنامه شرق در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ علاقهاش در من به وجود آمد. یعنی مسیری که من پیمودم برعکس دیگر مسیرها از کتاب و دانشگاه نبود، بلکه از روزنامه و روزنامهنگارها بود که به دنیای تحقیق و نویسندگی در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی و تاریخ روشنفکری گرایش پیدا کردم. البته طبیعی است که در فضای صفحات اندیشه روزنامهها باقی نماندم و زمانی که مسائل برایم عمیقتر و پیچیدهتر شد، به مطالعه آثار روشنفکران و فیلسوفان سیاسی را خواندم. ولی خود را مدیون روزنامه و روزنامهنگارها میدانم. نخستین کتابهایی که خواندم در واقع رفرنسها و منابعی بود که روزنامهنگارانی نظیر امید مهرگان، حمیدرضا ابک و رامین جهانبگلو در پایان مطالبشان به آنها اشاره میکردند. اما خیلی زود احساس کردم خواندن به تنهایی برایم اقناعکننده نیست و کششی درونی برای مشارکت در تولیدمحتوای فکری در فضای رسانهای که در آن زمان منحصر در صفحات اندیشه روزنامههای اصلاحطلب بود، احساس کردم. بقیهاش هم پشتکار و پیگیری بود که به خرج دادم. اولین کار نزدیک شدن به پایتخت بود که با پذیرش در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم مهر ۱۳۸۶ انجام شد. پس از آن هم سماجت برای نوشتن یادداشت و مقاله و گرفتن گزارش و مصاحبه اندیشهای در روزنامههای اعتماد، اعتمادملی، کارگزاران و مجلات شهروند امروز و مثلث و نسیم بیداری بود. در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ ارتباطم با روشنفکران و اندیشمندان به ویژه روانشاد جواد طباطبایی و رضا داوری شکل گرفت و باعث تغییر جهت در رویکرد من در روزنامهنگاری اندیشه شد. پس از آن بود که توجهاتم در حوزه روزنامهنگاری اندیشه معطوف به محافظهکاری، لیبرالیسم و نهایتا اندیشه ایرانشهری شد.
شما تجربه کار در رسانههای مختلفی از جمله مجله مهرنامه را دارید. این تجربیات چگونه بر دیدگاه شما نسبت به روزنامهنگاری و ارتباط آن با فلسفه و سیاست تأثیر گذاشته است؟
مهرنامه خاصترین و تاثیرگذارترین تجربه رسانه مکتوب در حوزه علوم انسانی نه تنها برای من، بلکه احتمالا برای طیف گستردهای از استادان، صاحبنظران و روزنامهنگاران بوده است که در فضای بسته پس از حوادث سال ۱۳۸۸، با شیفت تحریریه محمد قوچانی از روزنامهنگاری وقایع سیاسی به روزنامهنویسی فرهنگی ایجاد شد. شعار مهرنامه «تفسیر جهان به جای تغییر جهان» اگر چه ناشی از ناامیدی برخاسته از برخوردهای سال ۱۳۸۸ بود، اما به هر حال بستری فکری داشت و اعلام موجودیتی علیه جبهه چپگرایی و مارکسیسم ایرانی بود. پیوستن استادانی مثل جواد طباطبایی و موسی غنینژاد به این کارزار رسانهای باعث شد مهرنامه هفت هشت سالی بتواند نه تنها تریبون راستگرایی ایرانی باشد، بلکه روایتی ایرانی از لیبرالیسم را با عطف توجه به سنتهای فقهی، اصولی و فکری ارائه دهد و در این راه به روشنفکری دینی و چپ نیز باج ندهد. طبعا آنچه در مهرنامه انجام میگرفت، بر دیدگاه من اثر داشت و پروندههایی که من به عنوان دبیر بخش اندیشه و فلسفه و الهیات تدارک میدیدم نیز بر رویکرد مهرنامه اثر داشت. مجموع این دیالکتیک را میتوان چنین توضیح داد که با مهرنامه نسخه جدیدی از نگاه به عناصر فکری و فرهنگی در حوزه رسانههای مکتوب شکل گرفت که کپیها و بدیلها و بدلهای زیادی نیز چه در فرم و چه در محتوا در پی داشت. از این منظر مهرنامه واقعا اثرگذار و اغراق نباشد دورانساز بود.
در حال حاضر به عنوان مدیر مسئول و سردبیر مجله سیاستنامه فعالیت میکنید. مهمترین اهدافی که در این مجله دنبال میکنید چیست و چه تفاوتی با سایر نشریات مشابه دارد؟
سیاستنامه در جوار تجربه مهرنامه شکل گرفت اما از همان روز نخست هویتی مستقل و رویکردی متفاوت داشت. نخستین وجه ممیزه سیاستنامه تمرکزی بود که در مسائل فلسفه سیاسی و به طور کلی علم سیاست داشت و دیگری توجهی بود که به اندیشه سیاسی ایرانشهری، ایده ایران و مفهوم ایران داشت. دو نکتهای که در مهرنامه پررنگ نبود. حضور روانشاد جواد طباطبایی در کسوت ریاست شورای علمی مجله نیز خود بیانگر رویکرد و هدفگذاری بود که سیاستنامه به دنبال آن بود. اهداف مجله به خوبی در مقالاتی که استاد طباطبایی در ۱۰ شماره نخست به رشته تحریر درآوردند مشخص است. اولویت ایران و تلاش برای دستیابی به دانش ایران، انتقال تمرکز ایرانشناسی مطبوعاتی از خارج به داخل کشور، تبیین منافع ملی از بستر اندیشه سیاسی ایرانی و عرضه تحقیقات و پژوهشهای دانش سیاسی در وهله بعد حقوق اساسی است. تفاوتش با دیگر نشریات هم معطوف به نگاه غیرروشنفکری به قضایا و مسلح بودنش به رویکرد استراتژیک درباره ایران است.
با توجه به مسئولیتتان در خبرگزاری کتاب ایران، نقش کتاب و مطالعه را در ارتقای سطح اندیشه سیاسی جامعه امروز ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید! اگر از وجه عمومی و کمی کلیشهای سوال بگذریم، جامعه ایرانی درگیر بحرانها و به عبارت بهتر ابربحرانهای متعددی است. این ابربحرانها رمق جامعه را گرفته و در هر حوزهای تاثیر مخرب خود را گذاشته است. بخش فرهنگی بیشترین آسیبها را متحمل شده و در آینده نیز خواهد شد. در چنین شرایطی که مسائل ابتدایی به دشواری رفع میشود، صحبت از سرانه مطالعه و ترویج کتاب کمی دشوار است. اگر قیمت تمام شده کتاب را با توجه به رشد فزاینده قیمت کاغذ که خود متغیری از قیمت ارز است در نظر داشته باشیم، بیشتر متوجه آسیبها و بحرانهایی که بازار نشر کشور بدان دچار شده میشویم. در چنین شرایطی ممکن است فعالین نشر اگر در چشم جامعه به عنوان افرادی که مشغول کاری فانتزی و از سر بیدردی و شکمسیری هستند نباشند، به عنوان افرادی شناخته میشوند که نسبتی با جامعه ندارند. با این همه، سابقه فرهنگی جامعه ما و جامعه مدنی خلاق ایران هنوز آنچنان بیقدرت نشده که جایگاه کتاب را یکسره به فراموشی سپرد. همین اندک روزنهها و امیدها است که باید در خبرگزاری کتاب ایران نیز برجسته شود.
به نظر شما، چالشهای اصلی پیش روی روزنامهنگاری تخصصی در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی در ایران چیست و چگونه میتوان این چالشها را برطرف کرد؟
چند نکته به نظرم میرسد: غلبه ترجمه بر تالیف در حوزه اندیشه سیاسی، عدم حضور زاینده مفهوم ایران در تالیفات این حوزه، فقدان رویکرد استراتژیک در نگاه به ایران، رسوخ نگرشهای مخرب مارکسیستی و پست مدرنیستی در فضای نشر علوم سیاسی ایران همه از مواردی است که جز چالشهای دانش سیاسی است و روزنامهنگار تخصصی موظف است در ضمن گزارش انتقادی این وضعیت، در مسیری حرکت کند که دانش سیاسی مرتبط با ایران شکل بگیرد، نه دانش سیاسی مرتبط با دیگران!
توجه به تحولات اخیر سیاسی و اجتماعی در ایران و جهان، به عنوان یک اندیشمند و رسانه نگار، چه موضوعاتی را شایسته توجه بیشتر در آثار و فعالیتهای آینده خود میدانید؟
بنده اندیشمند نیستم ولی به عنوان یک روزنامهنویس فکر میکنم در عرصه عمومی فرهنگ و علوم انسانی، سرفصل هوش مصنوعی و ساختارهای جدیدی که مرتبط با این هوش شکل خواهد گرفت شایسته توجه بیشتری است. در عرصه علوم سیاسی نیز توجه هر چه بیشتر به مفهوم ایران به عنوان یک ایده نجاتبخش، منسجمکننده و توضیحدهنده وضعیت پیچیدهای که پس از انقلاب ۱۳۵۷ و نضج اسلام سیاسی و بحرانهای مترتب بر آن عارض شده است، از اوجب واجبات است.

آغاز از صفحه اندیشه روزنامه شرق: چگونه روزنامهنگاری زارع را به فلسفه سیاسی کشاند
مهرنامه و تفسیر جهان: تجربهای که اندیشه رسانهای را دگرگون کرد
سیاستنامه و ایده ایران: نگاهی استراتژیک به فلسفه سیاسی
کتاب در بحران: چالشهای نشر و امیدهای اندک در ایران امروز
روزنامهنگاری اندیشه در تنگنا: از ترجمهزدگی تا فقدان نگاه ایرانی
ایران و هوش مصنوعی: اولویتهای آینده از نگاه یک روزنامهنگار