شاید این گمان همگانی باشد که اکنون ما باید لبریز از معنا باشیم اما خودمان می دانیم که اکنون اطلاعات زیادی داریم اما معنای کمی داریم. در واقع بودریار سخن پیشگویانه و تکان دهنده ای دارد: «ما در جهانی زندگی می کنیم که اطلاعات زیاد و معنای کمی دارد.» جمله ای که چهل سال پیش گفته شده است و خود او درباره تعامل معنا و اطلاعات بررسی زیادی کرده است و جذاب ترین احتمالی که داده است این است که اطلاعات زیاد معنا را نابود می کند. درست می خوانیم ممکن است اطلاعات زیاد معنا را نابود کند. عجالتا می توان به تعریفی دم دستی از معنا بسنده کرد: ارتباط بین اطلاعات با هم و با زندگی و جهان بینی ما، آنچه در پشت مفاهیم قرار می گیرد.
هایدگر مفهومی از طرح افکنی دارد که اینجا به کارمان می آید. طرح افکنی به بیانی تفسیر و تاویل جهان پیرامون در برنامه وجودی ماست یا همان معنا دادن به چیزها در این طرح و برنامه. این معانی وجودی هستند یعنی برای هر کدام از ما متفاوت هستند. برای نمونه، قهوه برای من یک نوشیدنی لذیذ است که سر حالم می آورد و معنی کار بیشتر با تمرکز می دهد، اما برای یک شیمی دان ماده ای طبیعی است که کافئین دارد. تا اینجا قهوه و معنای آن برای من مشخص است. اما فرض کنید خودم را در معرض اطلاعات زیادی درباره قهوه قرار دهم، فواید و مضرات، خطرات یا خوبی های آن، کافئین قهوه و تاثیرش بر مغز و … آنگاه دیگر نمی دانم قهوه یعنی چه؟ این اطلاعات جدید، که همگی آن هم برای من یکی مفید نیست، در طرح افکنی ام اختلال ایجاد می کند. برای من همین قدر کفایت می کرد که قهوه انرژی زا است.
بلایی که سر دیگر معانی آمده است همین است: اطلاعات زیادی که به یمن رسانه های ارتباطی جدید کسب می کنیم معانی را نابود می کنند؛ همه چیز معنای خود را از دست می دهد. فرصت نمی کنیم معانی را همگام با سرعت اطلاعات نگه داریم، اطلاعات می ماند و معانی غبار می شوند و غبار ناپدید. فرقی نمی کند معنای قهوه باشد یا آزادی، خودرو باشد یا مردم سالاری، غذا باشد یا حقوق بشر، همگی تهی می شوند و تنها وانموده های بی مرجعی از آنها باقی می ماند. بلایی که نه تنها زندگی معنوی را تهدید می کند بلکه سیاست را نازل و سطحی می کند. سیاستی که مداوم به آن اشاره می کنیم و همین گونه در لابلای سطور خود را نشان می دهد. اینجا، یعنی سرعت زیاد گردش اطلاعات و ناهمگامی معنی، جایی است که پاول ویریلیو برجسته می کند و در آینده در این سلسله به آن خواهیم پرداخت.
اکنون باید یک گمشده دیگر در دنیای خودمان را معرفی کنیم: معنا. در عنوان نوشته شده است: «معنا هم»، آنچه که همراه معنا پنهان شده است و تکه تکه شده است زمین حاصلخیز معناست: حقیقت. اکنون به معنا بپردازیم.