از طرف دیگر، به دیدگاه پاول ویریلیو پرداختم که سرعت را ذات جهان فن آورانه فعلی می داند و گفتم که انسان هم عصر ما زمانی برای استدلال کردن به سختی پیدا می کند؛ زیرا استدلال و گفتگو نیازمند وقت است و سرعت زیاد در جهان ما یافتن چنین وقتی را مشکل کرده است. زمان اکنون کبریت احمر است. اکنون باید به گسترش اطلاعات نادرست یا گمراه کننده بپردازیم.
رسانه امروزه بیش از هر زمانی از گسترش اطلاعات نادرست یا گمراه کننده در رنج است؛ به گونه ای که رسانه اکنون نه تنها وظیفه خبر رسانی و گسترش اطلاعات را دارد بلکه بسیار به سختی در حال مبارزه با اطلاعات نادرست یا گمراه کننده است. گسترش وسیع اطلاعات نادرست یا گمراه کننده خود حاصل سرعت بالا و تا حد زیادی بازنمایی باژگونه جهان است. سرعت هرچه بیشتر باشد حوادث بیشتر و بزرگتری رخ می دهند؛ اکنون سرعت زیاد در جهان ما حوادث و فاجعه های زیادی را سبب می شود. چیزی که ویریلیو آن را با دو مفهوم بحران همگانی و حادثه همگانی بیان می کند. جهانی که بحران و حادثه در آن همگانی است و دیگر اتفاقات نادر نیست.
برای آن که بتوانیم اطلاعات نادرست یا گمراه کننده را از هم بازشناسیم باید زمانی داشته باشیم تا تامل نقادانه کنیم، اما چنین زمانی نداریم یا به سختی می توانیم زمانی را برای چیزی اختصاص دهیم. از این رو، تبیین اینکه چرا این اطلاعات نادرست یا گمراه کننده چنین فراگیر شده است در این نکته است که ما امکان استدلال و بررسی و تامل را از دست داده ایم.
کنش ارتباطی هابرماسی هیچ گاه شرایط آرمانی خود را پیدا نمی کند؛ زیرا فراگیری وجود اطلاعات نادرست در جهان امروزی ذاتا امکان هر نوع عقلانیت را مختل می کند. عقلانیت و گفتگو نیازمند اطلاعات درست یا زمانی برای بررسی این اطلاعات است؛ چیزی که اکنون نایاب است. در معرض هجوم اطلاعات نادرست یا گمراه کننده هستیم و زمان بسیار ناچیزی برای تشخیص سره از ناسره داریم.
در دو یادداشت گذشته دو منظر نقادانه را با هابرماس روبرو کردم که کنش ارتباطی را در سپهر همگانی سخت می کنند؛ از این رو، از یک طرف منظر بودریار را برگرفتم که رسانه خود جهانی باژگونه می سازد و کنش گران بسیاری اوقات با جهان فراواقعی درگیر هستند.