امروز سیزدهم بهمن ماه برای من و برای دوستان و همراهان و بعضی همکاران سابقم یک روز و یک سالگرد ویژه است.اگر اشتباه نکنم دی ماه سال ۱۳۸۰ بود. پس از چند ماه کار خبری و آغاز راه حرفه ای روزنامه نگاری، پیشنهاد راه اندازی سرویس جوان را به آقای حسین واحدی پور مدیر روزنامه خبرجنوب ارایه دادم.
به پیشنهاد مدیر نشریات خبر قرار شد لااقل یک ماهی را صرف تحقیق و بررسی انواع مجله های حوزه جوانان قبل و بعد انقلاب کنم. برای این کار ساعت ها در بخش نشریات کتابخانه آیت الله دستغیب شیراز حاضر شدم و به مرور کارهای روزنامه نگاران گذشته پرداختم.
در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اولین شماره صفحه جوان روزنامه خبرجنوب سیزدهم بهمن ماه منتشر شود و شد و چه روز خاطره انگیزی بود و چه روز فراموش نشدنی.
آن روز شاید گمان نمی کردم صفحه جوان به فاصله کمی خاستگاه علاقمندان جوان روزنامه نگاری می شود که هر هفته در قالب سرویس های مختلف دور هم جمع شده، به نقد و بررسی مطالبشان بپردازند و بهترین ها را برای صفحه و بعدها ویژه نامه جوان برگزینند.
آن روز شاید گمان نمی کردم که از آن جلسات به ظاهر ساده، خبرنگاران و روزنامه نگاران آینده روزنامه خبرجنوب و سایر رسانه های استان و جنوب کشور رشد پیدا کنند.
جلساتی که به علت تعداد زیاد حاضران مجبور بودیم هر هفته را در جایی خارج از روزنامه مثل کانون فرهنگی دوکوهکی، هتل پارس،هتل هما،مجتمع فرهنگیان و…برگزار کنیم.
این البته فقط حضوری ها بود. تعداد علاقمندان غیر حضوری خیلی بیشتر بود و به خاطر سطح توزیع،شمارگان و نفوذ روزنامه خبرجنوب در جنوب ایران اعضای غیر حضوری از سایر استان ها مثل خوزستان،بوشهر،کهگیلویه و بویراحمد و… هم داشتیم.
قبلا هم نوشتم که صفحه جوان رنسانسی در روزنامه خبرجنوب بود. رنسانسی که ترکیب تحریریه را کاملا دگرگون و جوان کرد، نه این که جوانان جای پیشکسوت ها را بگیرند،جوان ها اما در کنار بزرگان روزنامه، تجربه اندوزی می کردند.
از بعضی هایشان خبر دارم. از خیلی هایشان بی خبرم. منتهای آرزویم برایشان اما، خبر سلامتی شان است؛ چه باخبر باشند چه بی خبر…
پی نوشت:قبل از صفحه جوان، روزنامه خبرجنوب صفحه دانش آموز را با مسوولیت استاد بهمن بگاه راد منتشر می کرد من و هم دوره ای هایم محصول همان صفحه دانش آموز هستیم.