از شعر و هوش کلامی تا مقاله و سرمقالهنویسی
چرا رسانه نگاران باید هوش کلامی را بیاموزند؟/قسمت سوم
شاید بعد از خواندن دو قسمت قبلی، پیش خودتان بگویید این حرفها به من چه ارتباطی دارد؟ من فقط میخواهم یک خبرنگار و روزنامهنگار و رسانهنگار خوب و زبده باشم؛ همین. البته که حرف بیراهی هم نمیزنید. اما نکته اینجاست که وقتی آن گفتهها درباره هوش کلامی در همه حوزهها مطرح میشود، قطعا در حوزه روزنامهنویسی و رسانهنگاری هم مطرح خواهد بود. خاصه اینکه رسانه، از مواد اولیه واژه و جمله و کلمه و تفسیر و تفکر و مشاهده و … ساخته شده است. به واقع شما هرچقدر قدرت روایت و تصویر و توصیف و تفسیر و تجمیع و تقسیم بیشتری داشته باشید، میتوانید در این مسیر موفقتر باشید.
احتمالا کتابهای ایرج رستگار را خوانده باشید؛ که کتاب معروفی در حوزه سرمقالهنویسی و مقالهنویسی هم دارد. این کتاب ظاهرا سال ۱۳۸۵ به انتشار رسید و نمیدانم الان نسخههای جدیدترش هست یا نه. پشت جلد این کتاب، روایتی جالب از توصیه او به دانشجویان روزنامهنگاری در روسیه، اگر اشتباه نکنم، بود. آنها پرسیده بودند چه کنیم تا سرمقالهنویس خوبی بشویم، و او جواب داده بود که باید شعر بخوانید و شعر بخوانید و شعر بخوانید.در گفتگوی شفاهی که با هم داشتیم هم چند باری این را تأکید کرد؛ شعر بخوان و شعر بخوان و شعر بخوان. تصور میکنم این توصیه را باید چنین تغییر داد: تا میتوانید هوش کلامیتان را رشد بدهید و هوش کلامیتان رشد بدهید و هوش کلامیتان را رشد بدهید.
خب، نمی خواهید برای هوش کلامی خود کاری بکنید؟