در مظلومیت ژانر مصاحبه
البته با توجه به اهمیتی که ژانر مصاحبه در شغل ما دارد، اما به نظر میرسد که در ابتدا، در اینباره نیروهای رسانهای زیاد توجیه نشده و نیاموختهاند، و بعد اینکه، نمیدانند یک مصاحبه خوب چه ارزشی میتواند داشته باشد.
اخیرا مستند-مصاحبهای یا به عبارت دقیقتر گپگفتی از ترانه علیدوستی منتشر شده که به تنهایی، همه شبکههای مجازی فارسیزبان و نیز رسانهها را درگیر کرده و اثرگذاری بالایی داشته است. اینکه بازیگری به نام ترانه علیدوستی چه گفته و نگفته و چقدر حرفهایش درست یا غلط است، موضوعی دیگر است و به تکنیکهای روزنامهنگاری ما ارتباط چندان پیدا نمیکند. نکته مهمی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که یک مصاحبه، در زمان مناسب و با فرد مناسب، چقدر میتواند حالت انفجاری داشته باشد و همه چیز را تحتالشعاع خودش قرار دهد.
در ماههای گذشته، گفتگوهای زیادی با چهرههای مختلف در رسانههای مختلف و پلتفرمهای مختلفتر انجام شده است. برخی از آنها گرفته و برخی نیز نه؛ ولی به هر حال دارندگان این رسانهها و پلتفرمها، به شدت روی این ژانر تعصب دارند. اما نکتهای که فراموش میشود، آن است که این عزیزان نمیدانند از مصاحبهها چطور باید سود ببرند؛
این که،
– چه کسی را باید برای گفتگو و مصاحبه انتخاب کرد؟
– اینکه چه کسی باید در نقش مصاحبهگر ظاهر شود؟
– این که چه سئوالاتی در این برهه از زمان پرسیده شود؟
– این که گپ و گفت باید به کدامین سو سوق داده شود؟
– اینکه چه احتمالاتی باید در میانه مصاحبه داده شود؟
– اینکه چقدر باید با مصاحبهشوندهمان چالش کنیم؟
– و …
گپگفت ترانه علیدوستی، با اینکه از نظر فنی گرههای زیادی در حوزه مصاحبه داشت، ثابت کرد که ژانر مصاحبه با این که جزو فراوانترین ژانرهای مورد استفاده در رسانهها و شبکههای اجتماعی است، ولی از همه ژانرها مظلومتر واقع شده و اگر به خوبی درک و استفاده شود، چه قدرت انفجاریای می تواند ایجاد کند!
