بنیامین،رسانه و الگوریتمها:پایانِ اصالت؟
این اثر تک و یکتا در زمان و مکان مشخصی است و در زمان و مکان مشخصی خلق شده است و برای دیدن آن باید به موزه رفت. بنیامین این یکتایی و اصالت اثر را «هاله» می خواند؛ گویی که هاله ای است که دور آن را گرفته است. اگر با استفاده از فناوری عکاسی تعداد زیادی از این اثر روگرفت کنیم، درست است که شبیه اثر اصلی هستند اما اصیل نیستند. تنها مورد اصیل همان نسخه اولیه است. برای بنیامین رسانه اگرچه می تواند با تکثیر و انتشار گسترده آثار یکتا را منتشر کند و در معرض دید همه قرار دهد اما هاله را از بین می برد؛ هیچ اثر روگرفتی اصالت ندارد. از این رو، او رسانه را واسطه ای می داند که خنثی نیست بلکه درک و فهم ما را نیز دگرگون می کند.
فناوری های ارتباطی و رسانه ها، از طرف دیگر، نوعی آزادی را به ارمغان می آورند: اثر اصلی از چارچوب زمانی و مکانی خود آزاد می شود و به دست توده مردم می رسد. آزادی بخشی رسانه به قیمت از دست رفتن هاله و اصالت ممکن می شود. بنیامین در زمان خود می توانست به آزادی بخشی توده مردم از دست سرمایه داری از طریق رسانه امیدوار باشد اما اینجا جایی است که اندیشه ها و امیدهای او شکست خورده است. از نظریات چپ دیگر جز تاریخی تاریک باقی نمانده است؛ گرچه سرمایه داری هنوز تلخی های خود را دارد. در واقع، رسانه و فناوری تکثیری که با خود داشته است نتوانسته است به گونه ای انقلابی عمل کند و حتی باعث سطحی شدن فهم شده است. بنیامین خود به فرآیند تکثیر بدبین بود و تصور می کرد که گاهی فرآیند تکثیر و رسانه می تواند به ابزاری کشنده تبدیل شود؛ نمونه برجسته آن زیبا کردن کشتار و جنگ است که توسط فاشیسم انجام می شد. اما دست کم در زمان ما تفکر بنیامین با مشکلی دیگر نیز روبرو است: تولیدات هوش مصنوعی؛ که اکنون هرگاه پای هوش مصنوعی پیدا می شود باید در نظریات گذشته تجدید نظر کرد.
الگوریتم هایی که تولید محتوای هوش مصنوعی را ممکن می کنند یک ویژگی برجسته دارند: آنها با استفاده از پایگاه های داده بزرگ و دستورات انسانی که می گیرند یک چیز جدید خلق می کنند؛ حتی می توانند رمان بنویسند یا نقاشی بکشند. این ویژگی برجسته این است که، برخلاف تکثیر انبوه که یک نسخه اصل داشت، خودش نسخه اصل است، روگرفت چیزی نیست. این موضوع چنان مهم است که حتی می توان برای این تولیدات هوش مصنوعی نوعی هاله، گونه ای یکتایی و تکینگی در نظر گرفت. گرچه تماما ساخته ذهن انسانی نیستند اما نوعی از اصالت را دارند. شاید اکنون باید با استفاده از مفهوم هاله به دوره ای از پساانسانگرایی فکر کرد که تولیدات هوش مصنوعی نه تنها اصالت دارند بلکه معنا هم دارند. پیشتر تصور می شد تنها انسان است که می تواند معناسازی کند.
