سفر به دیگر سو
تیترها برقِ نگاه مخاطب اند،نه تزیینِ مطلب
سالهایی که دبیر بودم، متوجه یک اشکال عمده نزد نویسندگان و خبرنگاران شدم، اشکالی که چه بسا هنوز هم با همان شدت و حتی بیشتر وجود داشته و دارد و چه بسا خودم را نیز درگیر کرده و میکند.
شما فکر میکنید در انبوه رقابت فراوانی که بین مطالب و خبرها و دیتاهای تولید شده وجود دارد، مخاطب به کدام یک توجه خواهد کرد؟ در اینباره نگاهها و نظرات مختلفی وجود دارد، اما غالبا عقیده دارند که مخاطبان معمولا اخبار و مطالب و دیتاها را اسکن کرده و چیزی که باعث میشود تا توجهشان به انها گره بخورد، چند چیز است: تیتر، عکس و زیرتیتر. بله، تیترها و عکسها و زیرتیترها و احیانا مقدمه خبرها و مطالب هستند که باعث میشوند تا مخاطب یک دفعه دچار برقگرفتگی شده و کمی مکث کند.
حالا برگردیم به مقدمه اول: وقتی روزنامهنگار همه انرژیاش را صرف نوشتن مطلب و جستجو و تنظیم آن میکند و دیگر نفس و توانی برای تیتر زدن نمیماند، چه میشود؟ یکی از اضلاع مثلث طلایی جلب توجه مخاطب از دست میرود: تیتر. تیترها حتی از عکسها و مقدمهها و زیرتیترها هم میتوانند مهمتر باشند. گاهی فقط تغییر یک تیتر میتواند میزان بازدید را چند و حتی چند دهبرابر کند. اما در عمل چه اتفاقی میافتد؟ روزنامهنگاران کمترین انرژی را روی تیتر میگذارند.
راهحل چیست؟ من یک بار به این ایده رسیدم که در ابتدا باید تیتر متولد شده و سپس متن شکل بگیرد. البته این یک ایده تجربی است و ادعایی درباره اثبات فنی و علمی آن ندارم. از وقتی این ایده را کشف کردم، معمولا در وقتهای ازادم به تیترهایم فکر میکنم. اگر تیتری جذاب باشد و مرا بگیرد، سعی میکنم مطلبش را هم دنبال کنم. یا اینکه دست کم سعی میکنم زمان بیشتری را روی تیتر بگذارم. در این صورت، میتوانم طبق اصل پارتو، بیشترین توجه را روی آن بیست درصد مطلبم بگذارم که هشتاد درصد توجه را میتواند جلب کند.
به نظرتان ایده جالبی نیست؟