وابستگی مالی؛آسیب پذیری پنهان رسانه نگاران در برابر قدرت و ثروت
وقتی شما چشم و دل سير باشيد...
البته نتیجه چندان امیدوارکننده نبود و غالب روزنامهنگاران شرکتکننده در این تحقیق، وضعیت مالی چندان جالبی نداشتند. درصد بسیار کمی درآمد بالای ۳۰ میلیون داشتند. حتی درآمد پایین ۱۵ میلیون و پایینتر هم به چشم میخورد. در واقع، میشود با عطف به چنین تحقیقاتی، روزنامهنگاران را جزو طبقات نسبتا ضعیف جامعه از حیث اقتصادی دانست؛ البته اگر آن بخش کوچکی که درآمد کمی بالاتری را دارند بتوانیم جزو متوسط ها حساب کنیم.
اما اینها چه ارتباطی به ژورنالیسم دارد؟ حقیقت این است روزنامهنگاری که نمیتواند از نظر اقتصادی خودش را مدیریت کند، میتواند به شدت در برابر سوژهها و حوزههای خود که غالبا تجمیعی از قدرت و ثروت و شهرت و جایگاه اجتماعی و … هستند، آسیبپذیر به نظر برسد. این، منجر به همان مشکلاتی میشود که روزنامهنگاران غالبا درگیرش میشوند؛ مثل هدیه و رشوه و باجنیوز و … .
سالها پیش در دهه هشتاد، دو تن از روزنامهنگاران مطرح درباره مشکلات این حوزه مناظرهای داشتند. نکته یکی از آنها بسیار جالب بود: روزنامهنگاری که به خاطر مشکلات مالی ناچار است در دو یا سه جا کار کند، چه خلاقیتی میتواند داشته باشد؟ اگر هم داشته باشد در همه این رسانهها تکرارش میکند.
البته روزنامهنگاری یک حوزه مرتبط با تولید ثروت نیست، هرچند که میتواند باشد. اما نکته اینجاست وقتی شما به عنوان یک روزنامهنگار، در سطحی بسیار پایینتر از مدیران ارشد و سلبریتیها و سیاسیون و شرکتها و … باشید، طبیعتا چندان هم مورد توجه قرار نخواهید گرفت و در این تقابل، ممکن است شکست بخورید. شاید بگویید قدرت روزنامهنگار به اطلاعات و مطالعات و پیگیریهای اوست. بله، درست است. اما اینها کی اتفاق میافتد؟ با ذهنی که درگیر تورم و اجاره است؟ با جیبی که خالی است؟ با توان مالی که حتی قادر به تهیه کتاب نیست؟ پس شما باید حداقلی از امنیت اقتصادی را بتوانید برای خودتان فراهم سازید تا قادر به ایجاد چنین خصلتهایی در خودتان باشید. اینجاست که پیگیری وضعیت مالی خودتان به عنوان یک روزنامهنگار، میتواند منجر به تولید نوعی قدرت فردی هم باشد. به عبارت سادهتر، وقتی شما چشم و دل سیر باشید، نه شهرت سوژه برایتان مهم خواهد بود، نه ثروت و جایگاه اجتماعی و قدرت او و این، یعنی تولید قدرت برای شما به عنوان یک ژورنالیست…