شرخر درونت را بیدار کن!
برایم نکته بسیار جالبی بود آن روزها، که این تعبیر را شنیدم. اینکه آدمی بخواهد دنبال شر برود؛ و ترسی هم از ایجاد شدن شر و دردسر و … نداشته باشد. البته طبیعی و بدیهی است که در اینجا منظور، جنبه و نگاه مثبت به شر است، نه نگاهی منفی که به آن وجود دارد.. .
احساس میکنم چنین تعبیری درباره روزنامهنگاری هم مصداق داشته باشد. یادش به خیر، مدیر یکی از رسانههای معظم کشور، گوشواره حرفهایش این بود که هر کاری میخواهید بکنید فقط مرا به دادگاه نکشانید، همین. حقیقت امر اینکه، اکثریت مدیران رسانهای ما و فعالان رسانهای ما، حوصله دردسر را ندارند. البته باز هم بدیهی و طبیعی است که منظورمان دردسرهای غیرمنطقی و خودساخته نیست؛ بلکه دردسرهایی است که طبیعتا اگر بخواهید درست کار کنید، پیش خواهند آمد. اگر بخواهید از این دست دردسرها بترسید، باید کلا به آن فکر کنید که کارمند رسانه بشوید و آسه بیایید و اسه بروید تا شاخی و … نخورید.
در متون کلاسیک روزنامهنگاری، تکلیف این حرفه کاملا مشخص شده است. تفاوت روزنامهنگاری حرفهای و غیرحرفهای هم که کاملا مشخص است. بقیه تقسیمبندیهای روزنامهنگاری اعتبار چندانی ندارد؛ مهم این است که شما حرفهای این کار هستید یا نیستید. اگر هستید که باید مستقل، جسور، پر از اطلاعات، پیگیر و … باشید. اگر هم نیستید، که هر کاری هم بکنید، نهایتا یک تولیدکننده محتوای حرفهای خواهید بود؛ نه یک روزنامهنگار حرفهای. در حوزه روزنامهنگاری، شما باید به گونهای عمل کنید که اصحاب قدرت از شما وحشت داشته باشند. البته وحشت هم از عملکرد خودشان است، که توسط روزنامهنگاران قابلیت کشف و افشا دارد. به قول محمود سریعالقلم، در یک جامعه سالم دمکراتیزه، مسئولان از هیچ کسانی به اندازه روزنامهنگاران و رسانهها هراس ندارند. اصل قضیه هم باید چنین باشد. اصل کار روزنامهنگاری چنین است. حالا اگر به هر دلیلی این اتفاق نمیافتد، ما احتمالا داریم اصول کار را درست انجام نمیدهیم یا مسیر را عوضی میرویم. حالا هرچقدر هم اسم خودمان را روزنامهنگار بگذاریم و تیتر بزنیم و شکل و شمایل و بستهبندی کار را عوض کنیم، فایدهای ندارد.
طبیعی است شما اگر به شکل حرفهای و درست قضیه بخواهید کار کنید، دچار دردسرهایی از سوی کسانی که منافعشان به خطر میافتد، خواهید داشت. اگر بخواهید با اولین دردسرها همه چیز را افراموش کرده و رها کنید، که اساسا راه به جایی نخواهید برد. اما باید محکم بایستید و پس نزنید، در این صورت اکه میتوانید درست کار کنید و درستکاری حرفهای داشته باشید.
در واقع وقتی که شما روزنامهنگاری حرفهای را شروع میکنید، اینرسی حرکتی اتفاق میافتد که قرار است توسط نیروهای قویتر به سکون تبدیل شود. به همین دلیل شما باید قدرت و جسارت بیشتری برای حرکت داشته باشید. اگر بخواهید با رودربایستی و ترس و خجالت و ملاحظهکاری کار را پیش ببرید، به ورطه تولیدکننده محتوا بودن میافتید. اینجاست که آن روحیه شرخر بودن درونتان به داد شما میرسد و طرفهای مقابل تان میفهمند که قرار نیست این حرکت، تداوم داشته باشد و بیدی نیست که با این بادها به لرزه در بیفتد. حقیقتا اگر حوصله این دردسرها را ندارید، پس خودتان را کارمند رسانه بدانید و خلاص. و اگر دارید، باید شرخر درونتان را بیدار نگه دارید و علاقهمند به دردسرهای ناشی از فعالیت حرفهای باشید؛ درست مثل علاقه آتشنشانان به دردسرها و … .