فلسفه و رسانه

چرا رسانه های اجتماعی غالب شده اند؟

در یادداشت قبلی گفتم که جنگ هایی که در جهان جریان دارند و فناوری هایی که همراه آنها پدید آمده اند نوید این می دهند که رسانه های اجتماعی به رسانه غالب تبدیل شوند. پرسشی که اکنون باید مطرح کرد این است که دلایل آن چیست؟ رسانه های اجتماعی چه ویژگی دارند که به رسانه غالب تبدیل شده اند؟
آریا یونسی

آریا یونسی

رسانه نگار/ پژوهشگر و دانشجوی دکترای فلسفه/ یادداشت نویس: ایبنا، امتیاز، منهای فوتبال/ دبیرداخلی نشریات تخصصی اسفار و پژوهشهای مابعدالطبیعی/ نویسنده کتابهای فخر رازی، ماخذشناسی آثار علامه طباطبایی

اگر بخواهیم بطور مختصر پاسخ دهیم باید گفت که دلیل این امر در یک ویژگی خلاصه می شود: رسانه های اجتماعی تعاملی هستند؛ طرفین بحث همگی می توانند در بحث شرکت کنند و هر کس صدایی دارد. این تعاملی بودن و فراهم شدن شرایط برای هرکس که بتواند صدایی داشته باشد سبب می شود گفتگو در رسانه های اجتماعی به طور حقیقی شکل بگیرد.

رسانه های سنتی یک طرفه هستند، یعنی مخاطب به گونه ای منفعل صرفا خواننده یا بیننده یا شنونده است. مخاطب هیچ صدایی ندارد، نمی تواند اعتراض کند و مخالفت کند یا پرسشی بپرسد و یا نظر خود را بیان کند؛ اما در رسانه های اجتماعی امکان همه موارد موجود است. به همین خاطر در رسانه های اجتماعی امکان گفتگوی حقیقی وجود دارد. اینکه همه طرفین گفتگو در رسانه های اجتماعی امکان صحبت و داشتن صدا دارند سبب می شود که فضایی پدید آید که گادامر آن را آمیزش افق ها می خواند. با یک مثال این مفهوم را بررسی خواهم کرد.

در مثال فیل در تاریکی مولوی چون امکان کلیت فیل برای افراد موجود نیست هر کس با ساییدن دست به یک اندام فیل آن را چیزی می بیند: کسی که پای فیل را لمس کرده آن را شبیه ناودان می داند، کسی که گوش فیل را لمس کرده آن را شبیه بادبزن می داند، کسی که پشت فیل را لمس کرده است آن را شبیه تخت می داند و … . اینجا مولوی می گوید که هر کدام از آنها از نظرگاه خود آن را می بیند و به همین خاطر ادراکات آنها مختلف شده است و اضافه می کند که اگر یک شمع داشتند تمامی اختلافات رفع می شد و می دانستند که هرکس بخشی را ادراک کرده است. حال فرض کنیم این افراد با حسن نیت کنار هم می نشستند و نظرگاه ها و افق های خود را با هم به اشتراک می گذاشتند؛ در چنین فرضی آنها می توانستند با اشتراک ادراکات محدود خود کلیتی درست از فیل به دست بیاورند. شناخت انسان با محدودیت هایی که دارد همیشه اسیر افق خاصی است، یعنی یک نظرگاه خاص، زاویه دید متفاوت و محدود؛ هر کس افقی دارد و از منظری می نگرد. با آمیزش این افق ها درک بهتری از موضوع به دست می آید. شرط آمیزش افق ها این است که طرفین گفتگو حسن نیت داشته باشند و بدانند که هر فرد انسان محدودیت شناختی دارد و افق خاصی دارد تا در نهایت بتوانند با آمیزش افق ها به درکی درست تر و حقیقی تر برسند.

رسانه های اجتماعی امکان آمیزش افق ها را فراهم می کنند به گونه ای که مناظر مختلف افراد در کنار یکدیگر امتزاج می یابد و در نهایت اگر طرفین گفتگو بتوانند آمیزش افق داشته باشند درک بهتری از موضوع گفتگو خواهند داشت. رسانه های سنتی چنین امکانی را فراهم نمی کنند بلکه هرچه هست افق رسانه و نویسنده و هیئت تحریریه است.

اگرچه چنین نیست که رسانه های اجتماعی سراسر نیکی باشند و هیچ نقطه ضعفی نداشته باشند اما بحث این نوشته در این بود که چه امکان مثبتی فراهم می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا