این روزها بحث شهرام دبیری حسابی داغ است؛ معاون پارلمانی دولت که در ابتدای امر، گفتند به سفر تفریحی قطب جنوب رفته، ولی تکذیب کردند، بعدا البته مشخص شد که به این سفر رفته و دروغ گفته و … . به محض بازگشت، رئیسجمهور او را با ذکر دلایلی، عزل کرد. اما این عزل، بیشتر به خاطر دروغی بود که گفته شد، تا رفتن به یک سفر پرهزینه. اما نکتهای که از این بابت در ساحت رسانه دریافت میکنیم، چیست؟
نکته اساسی اینجاست هر ادعایی که مطرح میشود، صرفا یک ادعا و یک نقلقول و گفته است؛ فاقد قدرت اثرگذاری. از نظر منطق، یک گزاره تا وقتی که دلیل و مستندی برای تأیید یا تکذیب آن آورده نشود، صرفا یک گزاره فاقد قدرت اثرگذاری در ساحت اندیشه و یک گزارش کاملا خنثی است؛ در حالی که روزنامهنگاری امری مبتنی بر گزارهها و پیامهای غیر خنثی است. در حوزه ژورنالیسم نیز چنین است؛ ادعاهایی که از سوی منابع رسمی مطرح میشود، تا وقتی که مبتنی بر مستندی نباشد، صرفا یک گزاره است؛ حالا این منبع رسمی هرچقدر که میخواهد مهم و بزرگ و غیر قابل انتقاد هم باشد!
علیاکبر قاضیزاده، استاد روزنامهنگاری و پیشکسوت این حوزه، زمانی مقالهای نگاشته و در آن از خطر رواج خبرهای کلامی سخن گفته بود؛ نکتهای که باید روزنامهنگاران بارها و بارها مرور کنند و بدانند و درک کنند. اما اخبار کلامی یعنی چه؟ یعنی خبرهایی که مبتنی بر نقلقول و سخن و گفته افراد رسمی و سلبریتیها و … هستند؛ بدون اینکه در آن خبر، با اصل چندمنبعی بودن و چندصدایی بودن در خبر روبهرو باشیم. اما خطر این خبرها چیست؟ اینکه به مرور، شخصیتها و چهرهها بزرگتر شده و چندمنبعی بودن از اعتبار میافتد و سیاستمداران و مدیران و افراد رسمی و سلبریتیها قدرت نرم بیشتری پیدا میکنند و به مرور، هرچه میگویند به صورت پیشفرض درست دانسته میشود.
این، یک اصل انکارنشدنی و تزلزلناپذیر روزنامهنگاری است که هر چیزی، قابل تشکیک است و هیچ چیزی قطعی نیست؛ حتی اگر از سوی اصحاب قدرت و مدیران و سیاسیون و … گفته شود. اتفاقا به این موارد باید بیشتر مشکوک بود. نفع این اتفاقا برای خود اصحاب قدرت هم خواهد بود: اگر ادعایشان درست باشد، در این سبک به شدت قابلقبولتر خواهد بود و اگر نادرست باشد، دیگر مثل مواردی چون شهرام دبیری، لزومی ندارد که دو هفته بعد از کلی هزینه دادن بدنه رسمی حاکمیت، آن اتفاقی که در ابتدا میتوانست رقم بخورد، بیفتند.