رسانه ها در عصر فقدان نظریه های ارتباطی
دنیای پر رمز و راز رسانه/یادداشت اختصاصی
مخاطبان امروز رسانه، در محاصره پیامرسان های متعدد و بمباران های خبری توسط خبرگزاری های حاکمیتی و رسانه های مستقل خصوصی، به این می اندیشند که چرا بیش از نیم قرن است که شاهد تولد نظریه ای جدید در حوزه علوم ارتباطات اجتماعی نیستند؟!
آیا تعادل میان نرم افزار و سخت افزار در دنیای رسانه ای ، بهم خورده است؟!
آیا قرار است بازنده این عدم تعادل، فناوری ها باشند یا انسانها؟!
متخصصان حوزه علوم ارتباطات اجتماعی، کارکردهایی را برای رسانه های جمعی تعریف کرده اند، پرسشی که پیش می آید اینکه در عصر حاضر، این کارکردها بر اساس چه شالوده ای ترسیم و راستی آزمایی می شود؟!
رابطه میان رسانه و مخاطب بر اساس عرضه و تقاضا است و عرضه باید دارای فاکتورهای مورد نظر جامعه هدف یعنی مخاطبان باشد. تغییرات در فناوری و نسل مخاطب، در فقدان مبانی نظری در حوزه رسانه، کارکرد موثر رسانه ای را در هاله ای از ابهام فرو می برد. چون نظریات صد سال قبل بر اساس جامعه هدف و مقتضیات فناوری و اجتماعی آن دوره، ترسیم شده است!
شاید بگویید رسانه ها در نظرسنجی از مخاطبان خود می توانند تولید محتوا کنند اما به دلیل گران بودن نظرسنجی های میدانی، رسانه های وصل به رانت های دولتی قادر به این کار خواهند بود اما از آنجایی که آنان برای تولید محتوا دستور از بالاتر میگیرند، نیازی به نظرسنجی از مخاطبان ندارند!
شخصن در وضعیت فقدان نظریات ارتباطی، تاثیرات چندانی برای رسانه ها قائل نیستم!