رسانه ؛ توانا ساز یا کنترل گر؟
با ظهور وب۳ هوشمند و غلبه قدرتهای برتر در این فضا، رسانهها به سمت کارکرد محدود کنندگی و قدرت طلبی سوق می یابند+آوای نویسنده
با سخن از رسانه، واژههایی چون پیام، مخاطب، کدگذاری، کدگشایی، سواد رسانهای، بازخورد، آگاهی بخشی ،امپراطوری رسانهای و … به ذهن متبادر میشود .اگر کمی در این واژگان تآمل شود، کارکرد دوگانه رسانه آشکار می شود: آگاهی بخش، توانا ساز و برابری بخش در مقابل خرف کننده، جعل کننده و کنترل گر. اینجاست که تاثیر سواد رسانهای، صاحبان قدرت، دولتها، کنشگران و تکنولوژی مشخص میشود. صاحبان قدرت و دولتها، از آن زمان که کتیبهها و منشورها را به یادبود افتخارات خود و پیشرفتهای مدنی نگاشتند تا امروز که اینترنت و فضای مجازی را گسترش دادند، در صدد بوده اند تا از رسانه در جهت اهداف خود بهره بگیرند؛ گاه این اهداف جاه طلبانه و محدود کننده شهروندان بوده و گاه در راستای اعتلای دموکراسی و تواناسازی شهروندان. با این حال، تغییرات سیاسی و تکنولوژیکی یک قرن اخیر حاکی از تمایل دهکده جهانی به دموکراسی و گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در بستر وب ۲ برای دسترسی برابر افراد به اطلاعات و آگاهی بخشی است. هرچند در بستر وب ۱ رسانهها بیشتر در خدمت و تملک دولتها و صاحبان قدرت هستند و بنگاههای خبر پراکنی ، مطبوعات و سایر رسانههای دیداری و شنیداری در فضای انفعال، مخاطب را مورد هجوم رسانهای قرار میدهند و واقعیت و مجاز را آنگونه که میخواهند شکل میدهند. در این زمینه گاه آنچنان واقعیتها دستکاری میشوند که فرا واقعیتهای واقعی تر از واقعیت پدید میآورند و نشانهها کارکرد ارجاعی به جهان واقعی خارجی را از میدهند و در دستگاه رسانهای، هویت و معنای جدیدی مییابند. رسانهها در نسل وب ۱ میتوانند از کاه کوه بسازند و یا از کوه کاه ( که به عنوان سکوت خبری از آن یاد میشود و واقعه ای مهم نادیده گرفته میشود). بودریار جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس را جنگ رسانهای میدانست که در واقعیت امر به آن عظمتی که در رسانههای جهان اعلام شد، رخ نداده بود. به باور بودریار ما دنیا را تنها به وسیله فیلتری از تصورات و انتظارات قبلی تجربه میکنیم که خود این فیلتر از قبل توسط فرهنگی غرق در تصاویر ساخته شده است.
در مقابل کارکرد کنترلگر رسانهها، شبکههای اجتماعی در وب دو را میتوان یافت؛ جایی که نه تنها مخاطب منفعل نیست و در خلق واقعیت یا فرا واقعیت فعال است بلکه پیام در جریان تبادل بین مخاطبان تغییر مییابد. تصاویر بدون شرحی( اعم از تصویر، متن، صوت) که بدون نام، زمان و مکان، در زمان و مکان متفاوت معنای متفاوتی مییابند و بین افراد،زمان و مکان، ارتباط تعاملی یا تقابلی برقرار میکنند و به این ارتباط قدرت میبخشند. اینجاست که رسانه رکن چهارم دموکراسی میشود.
با وجود غلبه محیط وب ۲ و تمایل اکثریت جهانی به برابری و دموکراسی، با ظهور وب ۳ هوشمند و غلبه قدرتهای برتر در این فضا و بنیادگراییهای سیاسی و فرهنگی بیم آن میرود که رسانهها به سمت کارکرد محدود کنندگی و قدرت طلبی پیش بروند. تنها نقطه امید، ساختار غیرتمرکز و شفاف این بستر است که در صورت فعالیت گسترده کنشگران فردی میتواند مانع انحصار غولهای رسانهای و شکل گیری امپریالیسم هوش مصنوعی و در رسانه شود.